شفاخانه معنویت
وقتي جان در قفس تن دچار تنگي نفس مي شود ، وقتي قلب گرفتار فشار و وسوسه هاي ابليس مي شود، وقتي سلسله اعصاب خداترسي و ياد معاد از كار مي افتد و نيش زهرآگين حسد و جراحت تكبر و غرور را احساس نمي كند ، وقتي چهره روح در اثر تكرار گناهان زشت مي شود...
اين ها نشانه نوعي بيماري دروني و روحي است . بايد به فكر مداواي روح افتاد و غده هاي رذائل را جراحي كرد و تب شهوات را پايين آورد و فشار غضب را كنترل كرد . كدام شفاخانه معنويت است كه جان بيمار را درمان كند؟ و كدام دارو است كه تشنج روح و افسردگي روان را برطرف ساخته ، شور و نشاط و اميد ببخشد؟ و كدام طبيب است كه نبض دل ما را بگيرد و ضربان هواي نفس و تب خودخواهي را بسنجد و نسخه مناسب براي درمان آن بنويسد؟ دشواري كار در آن است كه بيماري هاي روحي و معنوي، به اين زودي خود را نشان نمي دهند و ويروس هاي آلودگي باطني، مرموزتر و پنهان تر از هر ميكروبي عمل مي كنند. با كتمان درد هم هرگز مشكلي حل نمي شود و انكار بيماري نيز، خطر را برطرف نمي سازد.