من می گویم چادر  

من مي گويم چادر، هم بهترين نوع حجاب است و هم يك نشانه ملي ماست كه هيچ منافاتي با هيچ نوع تحركي از زن ندارد. اگر واقعاً كار اجتماعي و كار سياسي و كار فكري به معناي تحرك باشد، لباس رسمي زن مي تواند چادر باشد كه بهترين نوع حجاب است. البته مي توان محجبه بود ولي چادر نداشت منتها همين جا هم بايد آن مرز را پيدا كرد. عده اي از چادر فرار مي كنند به خاطر اينكه هجوم تبليغاتي غرب دامنگيرشان نشود. اما از چادر فرار مي كنند به آن حجاب واقعي بدون چادر هم روي نمي آورند چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مي دهد. تصور نكنيد اگر ما فرضاً چادر را  كنار گذاشتيم آن مقنعه كذايي را... درست كرديم دست از سر ما بر مي دارند، آنها به اين چيزها قانع نيستند بلكه مي خواهند همان فرهنگ مخصوص خودشان را در اينجا مثل زمان شاه، كه زن اصلاً حجاب و پوشش نداشت عمل شود. سؤال من اين است كه با برداشتن چادر در كشور ما زنها تا چه اندازه در فعاليتهاي اجتماعي شركت كردند؟ مگر در دوران رضاخان و پسرش (محمد رضا خائن) فرصتي داده شد تا زنهاي ما در فعاليتهاي اجتماعي شركت كنند. زنهاي ايراني زماني وارد فعاليتهاي اجتماعي شدند و كشور را با دستهاي تواناي خود متحول كردند و مردهاي اين كشور را به دنبال خود به ميدان مبارزه كشيدند كه چادر سرشان بود.

                                                     ((مقام عظمای ولایت))

درس آموزى از فاطمه (س)

براى فاطمه (س) رمز و رازى الهى و مقصدى لاهوتى معرفى كرده‏اند و در خور اسوه بودن براى بشريت. اسناد و روايات نشان مى‏دهند او ولى خداست، معصومه و محصوره از گناه است، آزاده است و آزاد از قيود بشر ساخته، داراى تقوائى بى‏نظير و ادبى كم نظيرتر در دنياى زنان. داراى ايمان آميخته با اركان وجودى، صبر و مقاومت در امور، حلم و متانت در كارها، علو روح، داراى سرعت در ادراك و تعقل جهت‏دار كه به سوى بي نهايت است، داراى شجاعت گرفته از ايمان، تنها و تنها در جهان بشريت و نمونه‏ عالى حب خدا و اسوه در پرستش و نيايش، شرافت و جدال و برگزيده خدا و... بدين سان همه عملكرها، مواضع، حالات و حركاتش درس است. زندگى او خود يك راه است و راه اسلام، مسلمانى و راه فطرت. با درس آموزى از فاطمه (س) است كه مى‏توانيم دريابيم راه خدا چيست؟ راه ايمان و تقوا كدام است؟ راه حق‏طلبى و مبارزه و تلاش در راه هدف الهى كدام است؟ فاطمه (س) به زنان ما درس مى‏دهد درس زندگى، درس جهاد و مبارزه، درس مرزدارى ايدئولوژى و درس حضور اجتماعى در عين رعايت موازين شرعى و او آموزگار مسلم راهى است كه بشريت از ابتداى پيدايش خود تا امروز خواستار و متوقع شناخت آن راه و طى طريق در آن مسيره بوده است .

ولادت ام ابیها مادر سادات فاطمه الزهرا(س) بر فرزند منتظرش حضرت ولی عصر(عج) و نائب بر حقش مقام عظمای ولایت و همه بسیجیان عاشق ولایت تبریک و تهنیت باد.

 

پارتیزان های عشق

امروز آن فرهنگی که در زیر سایه آموزه های حضرت امام(ره) در ايران متولد شد، عالم را فراگرفته است. در هياهوي جنگ چه كسي تصور مي كرد روزي اين فرهنگ به كوچه پس كوچه هاي غزه و بيت المقدس راه يافته و به بوسني، شمال آفريقا و جنگل هاي فيليپين نفوذ كند. بدرقه مادران داغديده و همسران بيوه در سكوت تاريخ، امروز عالم را متحول ساخته است. در جنوب لبنان قاعده شكست ناپذيري اسرائيل شكسته شده است. جاي تامل دارد كه چرا حزب الله توانست كاري را انجام دهد كه تمام كشورهاي عربي و قطعنامه هاي بين المللي نتوانستند انجام دهند؟ زيرا حزب الله تمام قاعده ها را ناديده گرفت و جنگي غير متعارف را در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح صهيونيستي به را انداخت، مانند آنچه كه بسيجي هاي ايران در مقابل ماشين جنگي حمايت شده عراق انجام دادند. همين تفكر در انتفاضه بيت المقدس نيز جريان يافته و دشمن را به درماندگي انداخته است. نشانه هاي اين استيصال را مي توان در هلي كوپترهاي آپاچي ديد و در تانك هايي كه نوجوانان سيزده ساله را هدف تير مستقيم قرار مي دهند. استيصال در مقابل اراده ايماني ملتي كه به جهاد پرداخته است.

موشه دايان از رهبران صهيونيست ها در پي وقوع انقلاب اين گونه گفت: « زلزله اي در تاريخ سياسي اتفاق افتاده است كه شدت آن را با درجات ريشتر نمي توان اندازه گرفت.» و آنچه امروز در فلسطين اتفاق مي افتد، انعكاس آن زلزله است.

همزمان با عمليات والفجر هشت، راديو آمريكا اعلام كرد كه آنچه در ايران اتفاق افتاد (عبور از اروند) و فتح فاو در آن سوي آب، در كل تاريخ جنگ هاي كلاسيك دنيا بي نظير است، بايد بررسي شود كه اين مردان قوباغه اي در كجا آموزش ديده اند، اين همه نظم و دقت در عمليات و تامين آتش، جنگ در نخلستان و مقاومت سه روزه زير بمباران شيميايي چگونه ايجاد شده است؟ در حالي كه مردان قورباغه اي، جز عده اي طلبه و دانشجو، نانوا و كشاورز و ...نبودند كه پس از چهل پنجاه روز آموزش نظامي لباس غواصي پوشيدند و با آمادگي براي شهادت به آب زدند.

اينان عاجزند از درك جنگي كه كلاسيك است، ولي ماهيتش پارتيزاني است و نيرويي غير حرفه اي كه در عرصه نبرد مي جنگد. اگر كسي جامعه شناسي جنگ هشت ساله را مطالعه كند، خواهد ديد كه در گردان ها و واحد هاي نظامي ما كساني در يك جا گرد آمدند كه با هيچ تز و تعريف جامعه شناختي نمي توان آن ها به دور هم جمع كرد. اينان عاجزند از درك جنگي كه رزمندگان آن از مرگ نمي هراسند و مفهوم شكست و پيروزي در آن تغيير كرده است، زيرا هيچ يك از غرايز حيواني انگيزه اين نوع جنگيدن نيست.

وقتي بعد از 72 ساعت عمليات زير آتش سنگين دشمن، فاو فتح مي شود، امام پيغام مي دهد فاو را خدا آزاد كرد، مغرور نشويد، شما كاره اي نبوديد و آنگاه كه(هجده ماه بعد) سقوط مي كند پيغام مي رسد ناراحت نباشيد، ما براي زمين و خاك و دريا نمي جنگيم ما براي رسالتي الهي و انساني مي جنگيم. يا بعد از عمليات بدر بعد از آن همه رنج سختي و در نهايت عقب نشيني، امام(ره) فرمودند: شما مامور نبوديد كه پيروزشويد، بلكه شما مامور اداي به تكليفتان بوديد.

آنها چگونه مي توانند كلام آن بيسيم چي را در آخرين لحظات زندگي اش بفهمند، وقتي پشت بيسيم گفت: عراقي ها خاكريزرا گرفته اند، تير خلاص مي زنند، بايد موج بيسيم را تغيير بدهم، ولي سلام ما را به امام برسانيد، بگوييد از ما راضي باشد، هركاري از دستمان بر مي آمد كرديم.

جزدر قاموس پارتيزان هاي شهر عشق چگونه مي توان فهميد كه او از چه چيز شرمنده است؟

                                                                  ((استاد رحيم پور ازغدي))