امروز آن فرهنگی که در زیر سایه آموزه های حضرت امام(ره) در ايران متولد شد، عالم را فراگرفته است. در هياهوي جنگ چه كسي تصور مي كرد روزي اين فرهنگ به كوچه پس كوچه هاي غزه و بيت المقدس راه يافته و به بوسني، شمال آفريقا و جنگل هاي فيليپين نفوذ كند. بدرقه مادران داغديده و همسران بيوه در سكوت تاريخ، امروز عالم را متحول ساخته است. در جنوب لبنان قاعده شكست ناپذيري اسرائيل شكسته شده است. جاي تامل دارد كه چرا حزب الله توانست كاري را انجام دهد كه تمام كشورهاي عربي و قطعنامه هاي بين المللي نتوانستند انجام دهند؟ زيرا حزب الله تمام قاعده ها را ناديده گرفت و جنگي غير متعارف را در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح صهيونيستي به را انداخت، مانند آنچه كه بسيجي هاي ايران در مقابل ماشين جنگي حمايت شده عراق انجام دادند. همين تفكر در انتفاضه بيت المقدس نيز جريان يافته و دشمن را به درماندگي انداخته است. نشانه هاي اين استيصال را مي توان در هلي كوپترهاي آپاچي ديد و در تانك هايي كه نوجوانان سيزده ساله را هدف تير مستقيم قرار مي دهند. استيصال در مقابل اراده ايماني ملتي كه به جهاد پرداخته است.
موشه دايان از رهبران صهيونيست ها در پي وقوع انقلاب اين گونه گفت: « زلزله اي در تاريخ سياسي اتفاق افتاده است كه شدت آن را با درجات ريشتر نمي توان اندازه گرفت.» و آنچه امروز در فلسطين اتفاق مي افتد، انعكاس آن زلزله است.
همزمان با عمليات والفجر هشت، راديو آمريكا اعلام كرد كه آنچه در ايران اتفاق افتاد (عبور از اروند) و فتح فاو در آن سوي آب، در كل تاريخ جنگ هاي كلاسيك دنيا بي نظير است، بايد بررسي شود كه اين مردان قوباغه اي در كجا آموزش ديده اند، اين همه نظم و دقت در عمليات و تامين آتش، جنگ در نخلستان و مقاومت سه روزه زير بمباران شيميايي چگونه ايجاد شده است؟ در حالي كه مردان قورباغه اي، جز عده اي طلبه و دانشجو، نانوا و كشاورز و ...نبودند كه پس از چهل پنجاه روز آموزش نظامي لباس غواصي پوشيدند و با آمادگي براي شهادت به آب زدند.
اينان عاجزند از درك جنگي كه كلاسيك است، ولي ماهيتش پارتيزاني است و نيرويي غير حرفه اي كه در عرصه نبرد مي جنگد. اگر كسي جامعه شناسي جنگ هشت ساله را مطالعه كند، خواهد ديد كه در گردان ها و واحد هاي نظامي ما كساني در يك جا گرد آمدند كه با هيچ تز و تعريف جامعه شناختي نمي توان آن ها به دور هم جمع كرد. اينان عاجزند از درك جنگي كه رزمندگان آن از مرگ نمي هراسند و مفهوم شكست و پيروزي در آن تغيير كرده است، زيرا هيچ يك از غرايز حيواني انگيزه اين نوع جنگيدن نيست.
وقتي بعد از 72 ساعت عمليات زير آتش سنگين دشمن، فاو فتح مي شود، امام پيغام مي دهد فاو را خدا آزاد كرد، مغرور نشويد، شما كاره اي نبوديد و آنگاه كه(هجده ماه بعد) سقوط مي كند پيغام مي رسد ناراحت نباشيد، ما براي زمين و خاك و دريا نمي جنگيم ما براي رسالتي الهي و انساني مي جنگيم. يا بعد از عمليات بدر بعد از آن همه رنج سختي و در نهايت عقب نشيني، امام(ره) فرمودند: شما مامور نبوديد كه پيروزشويد، بلكه شما مامور اداي به تكليفتان بوديد.
آنها چگونه مي توانند كلام آن بيسيم چي را در آخرين لحظات زندگي اش بفهمند، وقتي پشت بيسيم گفت: عراقي ها خاكريزرا گرفته اند، تير خلاص مي زنند، بايد موج بيسيم را تغيير بدهم، ولي سلام ما را به امام برسانيد، بگوييد از ما راضي باشد، هركاري از دستمان بر مي آمد كرديم.
جزدر قاموس پارتيزان هاي شهر عشق چگونه مي توان فهميد كه او از چه چيز شرمنده است؟
((استاد رحيم پور ازغدي))